سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خوهای والا را به دست آورید که خداوندـ عزّوجلّ ـ آنها را دوست دارد، و از کارهای نکوهیده بپرهیزید که خداوند ـ عزّوجلّ ـ آنها را دشمن می دارد . [امام صادق علیه السلام]
قبل از اینکه تعریفی از جرم سیاسی ارائه دهیم بهتر است بدانیم جرم کدامست
؟ ماده 2 قانون مجازات عمومی مصوب هفتم خرداد 1352 می گوید ( هر فعل یا
ترک فعل که مطابق قانون قابل مجازات یا مستلزم اقدامات تـأمینی و تربیت
باشد جرم محسوب است ، هیچ امری را نمی توان جرم دانست مگر آنکه به موجب
قانون برای آن مجازات یا اقدامات تأمینی و تربیتی تعیین شده باشد ) ماده
دوم قانون مجازات اسلامی مصوب 70 تعریف جرم را خلاصه تر و با تأکید کمتری
ارائه داده و می گوید ( هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات
تعیین شده باشد جرم محسوب می شود ) حال که دانستیم عملی ( اعم از فعل یا
ترک فعل ) جرم است که قانونگزار برای آن مجازات تعیین کرده باشد بد نیست
بگوییم جرم را می توان از لحاظ کلی با توجه به قصد و انگیزه مرتکب به دو
نوع جرم عمومی یا جرم سیاسی تقسیم نمود . جرم عمومی : علیه اشخاص یا منافع
آنها صورت می گیرد . می توان گفت هر جرمی که عنوان جرم سیاسی را نداشته
باشد جرم عمومی محسوب می گردد . جرم سیاسی : جرم سیاسی در قانون مجازات
عمومی و قانون مجازات اسلامی تعریف نشده است و با آنکه در رژیم گذشته به
جرایم سیاسی عموما در دادگاههای نظامی رسیدگی می گردید با این وجود قانون
دادرسی و کیفر ارتش مصوب 1318 با اصلاحات بعدی نیز تعریفی از جرم سیاسی
ارائه نداده است و تنها به ذکر مصادیقی ار این جرم در ماده 310 به بعد این
قانون پرداخته ، در قانون اساسی و متمم آن در نظام گذشته تعریفی از جرم
سیاسی نشده و با آنکه به موجب اصل یکصد و شصت و هشتم قانون اساسی جمهوری
اسلامی ( رسیدگی به جرایم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیأت منصفه
در محاکم دادگستری صورت می گیرد ، نحوه انتخاب ، شرایط ، اختیارات هیأت
منصفه و تعریف جرم سیاسی را قانون بر اساس موازین اسلامی معین می کند )
این موضوع در اصل 79 متمم قانون اساسی نظام گذشته در نظر گرفته شده با
اینکه قانونگزار تا به حال به این تکلیف قانونی خود عمل ننموده ، معهذا
دادگاه صالح و نحوه تشکیل آن را مشخص کرده است . همچنین در لایحه قانونی
رفع محکومیتهای سیاسی مورخ 8/1/58 مصوب شورای انقلاب که در مصوبه الحاقی
30/1/58 لایحه فوق مورد تأکید قرار گرفته و قانون بازسازی نیروی انسانی
مؤسسات دولتی و وابسته به دولت مصوب 1360 مصادیقی از جرایم سیاسی ذکر
گردیده و در ماده 15 جرایم سیاسی به دو دسته قبل و بعد از انقلاب تقسیم و
ماده 16 قانون فعالیت احزاب و جمعیتهای سیاسی و صنفی مصوب 7/6/60 مجلس
شورای اسلامی مصادیقی از جرم سیاسی نظیر قیام علیه حکومت ، تبانی و مواضعه
با سفارتخانه های خارجی و ……. عنوان گردیده است . تعریف جرم سیاسی اعمالی
که به قصد براندازی نظام حاکم و یا بر هم زدن نظم موجود انجام می گردد در
صورتی که برای آن در قانون مجازات تعیین شده باشد جرم سیاسی می نامند ،
لازم به توضیح نیست که عناصر متشکله جرم سیاسی مانند جرم عادی از عناصر
قانونی ، مادی و معنوی بنا نهاده شده ، با این تفاوت که در بعضی از جرایم
عمومی ، عنصر چهارمی که قصد اضرار به غیر است نیز خودنمایی می کند در
حالیکه در جرایم سیاسی قصد مرتکبین ، عموما خدمت به مردم ، میهن ، مبارزه
با ظلم و فساد و استبداد و ……. و به هر حال واجد انگیزه و داعی
شرافتمندانه می باشد . سابقه تاریخی تا قرن نوزدهم دولتها با مجرمین سیاسی
رفتار بی رحمانه داشته و مجازات آنها عموما مرگهای وحشتناک و شکنجه های
غیر انسانی ، زنده به گور کردن ، کور کردن و قطع اعضاء بدن مجرمین به شدید
ترین وجه ممکن بود ، احساسات علیه مجرمین سیاسی در این دوران به قدری شدید
است که بکاریا عالم حقوق که برای لغو مجازات اعدام مبارزه می کرد در مورد
جرایم سیاسی در مواقع بحرانی سیاسی معتقد به اعدام بود اما به تدریج
تحولاتی در افکار اروپائیان به وجود آمد ، مؤسس و بانی این تحول فرانسوا
گیزو از حقوقدانان برجسته بود ، با پدید آمدن مکتب نئوکلاسیک ، مجرمین
سیاسی از وضعیت و امتیازات ویژه و خاص برخوردار شدند. محاکمه آنها در
محاکم عومی با حضور هیأت منصفه ، معافیت از کار ، عدم استفاده از لباس
متحد الشکل زندانیان ، اعمال تعلیق تعقیب یا مجازات در جرایم جنحه در بعضی
از کشورها ، شمول عفو عمومی ، عدم استفاده از آیین دادرسی مربوط به جرایم
مشهود در بعضی از کشورها ، معافیت از استرداد مجرمین بین کشورها ، استفاده
از حق پناهندگی ، احکام تکرار جرم در مورد مجرمین سیاسی اعمال نمی گردد ،
عدم توقیف مجرمین سیاسی در مسائل جزایی به عنوان ضمانت اجراء برای تأدیه
جریمه و خسارت ، کوتاه تر بودن مدت لازم برای اعاده حیثیت نسبت به جرایم
عمومی و …….. به هرحال نظر علمای حقوق نسبت به مجرمین سیاسی ارفاق و
امتیاز است . گیـزو می گویـد : جرایم سیاسی موجب تهدید تشکیلات کشور است
ولی آرامش افراد را به هم نمی زند ، گیزو اعتقاد دارد ، اینان مسیر تاریخ
را تسریع می کنند در صورتیکه عمل مجرمین عمومی برای اجتماع سیر قهقرایی
دارد . گاروفالو معتقد است ، جرم سیاسی جنبه تصنعی داشته و فاقد جنبه ضد
اخلاقی است و سیلگ می گوید روح از خود گذشتگی و فداکاری و اعتقاد کامل به
کاری که مجرمین سیاسی انجام می دهند آنها را وادار به ارتکاب جرم سیاسی می
کند تا جائیکه پروفسور ارتلان اعتقاد دارد حتی در مواقعی که قصد مرتکبین
خیرخواهانه و شرافتمندانه نبوده و بر پایه فساد و تباهکاری و خودخواهی
باشد باز این فساد با فسادی که افراد را به جرم غیر سیاسی وادار می کند
بسیار فرق دارد . با آنکه در کلیه کشورها برای مجرمین سیاسی امتیازات خاصی
برقرار گردیده مع الاسف در ایران مجرمین سیاسی نه تنها دارای امتیازات خاص
نبوده بلکه محاکمه آنها عموما در محاکم غیر صالح (دادگاههای انقلاب ،
دادگاههای نظامی ، دادگاههای ویژه روحانیت ) انجام و از امتیازات مجرمین
عادی نیز محروم بوده اند . ما که خود از قربانیهای دادرسیهای خلاف قانون
نظام پیشین بوده ، شایسته نیست با مجرمین سیاسی برخوردی غیر عادلانه ،
خلاف دین و اخلاق و قانون داشته باشیم. شنیده شده کمیسیون حقوق بشر اسلامی
مشغول بررسی و تعریف جرم سیاسی و تعیین حدود و مشخصات آن می باشد ، این
کاری است ارزنده و در خور ستایش ، اما این کار سترگ و عظیم باید به دور از
گرایشات فصلی ، جناحی ، گروهی و آلوده به اغراض سیاسی بوده و آنان به
تعریفی دست یابند که جامع و مانع باشد . آنچه در حقوق عموم کشورها در
تمایز بین جرایم سیاسی و عادی ملحوظ نظر قرار گرفته ، این است که اولا
جرایم سیاسی عموما علیه نظام موجود بوده و حال آنکه جرایم عمومی علیه
اشخاص یا منافع آنان می باشد ، ثانیا : در حالیکه جرائم عمومی موجب تنفر و
انزجار مردم بوده جرایم سیاسی احساسات طرفدارانه قاطبه مردم را به دنبال
دارد . سایر تعاریف نظر به اینکه کمیسیون حقوق بشر اسلامی برای اولین بار
با شرکت تعدادی از حقوقدانان و صاحب نظران به بررسی تعاریف مختلف جرم
سیاسی پرداخت لذا بد نیست در مقاله حاضر نیز تعاریف علمای حقوق خارجی مورد
توجه قرار گیرد اما شایسته بود کمیسیون حقوق بشر اسلامی از کلیه صاحبنظران
علم حقوق ، جامعه شناسی و ……. دعوت به عمل آورده و از ابعاد گوناگون به
بررسی این موضوع می پرداختند . 1- آدولف پرنس حقوقدان برجسته بلژیکی می
گوید ( جرایم سیاسی جرایمی هستند که منحصرا علیه نظم سیاسی کشور باشند . )
2- فن ایهرینگ حقوقدان برجسته آلمانی معتقد است شرط مشخص جرم سیاسی آن است
که علیه شرایط موجودیت کشور باشد . کنفرانس بین المللی حقوق جزا که در سال
1935 در کپنهاک تشکیل شد این نظر را پذیرفته است . 3- پروفسور بوزا عالم
حقوق معتقد است ( به جرایم حقوق عمومی که به مناسبت حوادث سیاسی مرتکب
شوند و بوسیله رابطه علیت به یک جرم سیاسی مربوط باشند جرم متصل می گویند
(در تشخیص جرم عمومی از جرم سیاسی ) 4- در کنفرانس بین المللی کپنهاک که
در سال 1935 تشکیل شد در مورد جرم سیاسی چنین تعریفی شده است ( جرم سیاسی
عبارت از جرمی است که علیه تشکیلات و طرز ادره حکومت و یا مباین حقوق
ناشیه از آن برای افراد ، ارتکاب می شود ) آنچه در حقوق جزای کشورهای
متمدن مورد توجه قرار گرفته ، تمایز بین اعمال تروریستی و آنارشیستی با
اعمال مبارزان راه آزادی و مردم می باشد . زمامداران کشورهای عقب مانده با
تمسک به الفاظ خرابکار ، خائن ، جاسوس ، تروریست و ……. قصد دارند ، مجرمین
سیاسی را از امتیازات و ارفاقات ویژه محروم ساخته و حقوق و حیثیت اجتماعی
و مردمی مبارزان راه آزادی را نابود و پایمال سازند ، اما تاریخ چقدر
آموزنده است در حالیکه دادگاههای نظامی ، پیشوای کبیر نهضت ملی نفت را به
بند کشید و در این مرجع غیر صالح محاکمه و محکوم نمود ، از اعتبار دکتر
مصدق کاسته نشده ، بلکه آبرو و حیات رژیم سابق را به باد داد و آزموده این
جلاد بد طینت رژیم که از هیچ هتاکی و بی احترامی نسبت به پیشوا ، خودداری
ننمود به نقل از یک شاهد معتبر عینی ، در پاریس ، مشغول جمع آوری غذاهای
مانده دیگران در سطل جلوی یک ساندویچ فروشی بوده است . فاعتبروا یا
اولوالابصار . از خاطر نبریم که هیچ کدام از خطا و لغزش مصون و مبرا نبوده
و نیستیم و به قول حدیث نبوی ، ان الله تعالی خلق الملائکه و رکب فیهم
العقل و خلق البهائم و رکب فیها الشهوه و خلق بنی آدم و رکب فیهم العقل و
الشهوه عن غلب عقله شهوته فهو اعلی من الملائکه و من غلب شهوته علی عقله
فهو ادنی من البهائم . چه زیبا مولانا این حدیث نبوی را به تصویر کشیده :
در حدیـث آمـد کـه یـزدان مـجیـد خـلق عالـم را سـه گونـه آفـریـــد یک
گروه را جمله عقل و علم و جود آن فرشته است و نداند جز سجـود نیست اندر
عنصرش حـرص و هـوی نـور مـطلق زنـده از عـشق خــدا یــک گـروه دیـگر از
دانــش تــهی همچـو حیـوان از عـلف در فربـهی او نبــیند جـز کـه اصطبـل و
عـلف ازشـقاوت غـافل اسـت و از شـرف آن سیــــوم آدمـــی زاد و بــشــر از
فــرشتـه نیـمی و نیـمی زخــر نــیم خــر خـود مایـل سـفلی بــود نــیم
دیـگر مایــل علــوی شــود ویـن بــشر هم زامتحان قسمت شده آدمـی شکلنــد
و سـه امت شدنـد یـک گـروه مستــغرق مطلـق شدنـد همچـو عیـسی بـا ملک ملحق
شده نـقـش آدم لیــک مـعـنی جبرئــیل رستـه از خشم و هوی و قال و قیل از
ریــاضت رستـه ور زهــد و جـهاد گـوئــیا کـز آدمـی او خــود نــزاد قـسم
دیـگر بـا خـران ملحـق شدنـد خشم مـحض و شهوت مطلق شدند وصـف جبـریلی در
ایشان بود و رفت ننـگ بـود آن خانه و آن وصف رفت مانــد یـک قـسم دگـر در
اجتــهاد نیـم حیــوان - نیــم حـی بار شاد روز و شب در جنگ و اندر کشمکش
کــرده چالیـش اولــش یـا آخـرش در پایان نمی توان از ذکر این نکته پند
آموز و عالی خودداری کنم ، چه …… با آنکه تاریخ اسلام دشمنانی به پستی و
دنائت و جهالت و کینه توزی خوارج ندارد ، اینها در برخورد با مولا علی از
هیچ جنایت و خیانتی خودداری نکردند اما علی بزرگوارانه همه را تحمل کرد و
حتی حقوق دریافتی آنها را از بیت المال قطع یا کم نفرمود ، و آن زمانیکه
جبهه جنایت و جهل ، جنگ را بر او تحمیل کردند به سپاه خویش فرمود : ( با
آنان آغاز جنگ مکنید تا آنان به آن دست زنند . چه ، حمد خدای را ، که شما
را حجت و دلیل است و اگر از نبرد با آنان خودداری کنید تا آنان به جنگ
آغاز نمایند این نیز شما را حجتی دیگر است . آنگاه که به اذن خدای بر دشمن
شکست افتاد ، فراریان را مکشید و آنان را که از حفظ جان خویش ناتوانند ،
دنبال مکنید و زخمیان را از پای در میاورید و زنان را با آزار بر مینگرید
، هرچند به حیثیت شما اهانت کنند و فرماندهانتان را دشنام گویند ، چه
اینان از حیث نیروی و جان و خرد ناتوانند . در آن هنگام نیز که زنان ،
مشرک بودند ما فرمان داشتیم که از تعرض به آنان چشم پـوشی کنیـم و در آن
روزگار جـاهلی نیز اگر مردی زنی را با سنگ مشگسای یا چوبدست می آزرد به آن
کار سرزنش می شد و پس از او نیز فرزندانش توبیخ می شدند . نهج البلاغه ،
بخش دوم و سوم ، صفحه 70 و 71 شادروان دکتر اسدالله مبشری و نیز درباره
خوارج می فرماید : پس از من خوارج را مکشید ، چه ، کسی که در پی حق باشد
اما خطا کند ، همچون آن کس نیست که در طلب باطل باشد و بر آن دست یابد .
صفحات 224 و 225 قسمت اول همان مرجع حال که پس از سالها محاکم مطبوعاتی با
حضور هیأت منصفه تشکیل می شود ، شایسته است قوه قضائیه بدوا نسبت به
انحلال محاکم غیر قانونی ( دادگاههای انقلاب ، دادسرا و دادگاههای ویژه
روحانیت ) همت گماشته و سپس مجرمین و مرتکبین جرایم سیاسی را در محاکم
عمومی با حضور هیأت منصفه به محاکمه گیرد ، تا این قسمت از حقوق فراموش
شده مردم احیاء گردیده ، و امنیت قضایی ، سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ،
شغلی برای آحاد مردم با هر طرز تفکر و ایده ای تأمین شود ، چه بدون مراتب
فوق ، ثبات و استحکام و قوام که لازمه امنیت خاطر مردم است فراهم نخواهد
شد ، بخصوص آنکه از زمان تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ، وجود و ادامه
دادگاههای فوق با هیچ توجیه قانونی مسموع و قابل دفاع نیست . بخصوص آنکه
تعطیلی حقوق حقه و سلب آن ( مانند تشکیل دادگاههای صالح با حضور هیأت
منصفه ) به موجب ماده 959 قانون مدنی که می گوید : هیچ کس نمی تواند به
طور کلی حق تمتع یا اجراء تمام یا قسمتی از حقوق مدنی را از خود سلب کند و
مطابق ماده 960 قانون مرقوم هیچ کس نمی تواند از خود سلب حریت کند و یا در
حدودی که مخالف قوانین و اخلاق حسنه باشد از استفاده از حریت خود صرفنظر
نماید ……. . و به طریق اولی سلب حقوق و حریت و آزادی توسط حکومت ممنوع و
در پاره ای از موارد جرم محسوب گردیده ( مواد 570 ، 573 ، 575 ، 576 ،
578، 579 ، 580 قانون مجازات اسلامی ) لذا استدلال قضات مبنی بر عدم تعریف
جرم سیاسی و نتیجتا تحمیل دادگاههای غیر صالح در جرایم سیاسی بدون حضور
هیأت منصفه وجاهت قانونی ندارد. بخصوص آنکه علمای علم حقوق جرم سیاسی را
تعریف نموده و به استناد ماده 3 قانون آیین دادرسی مدنی نظر علمای حقوق که
مغایر با موازین شرعی نباشد از جمله اصول حقوقی معتبر و شناخته شده بوده ،
لذا تعطیلی اصول 165 ، 167 و 168 قانون اساسی با هیچ منطق حقوقی و عقلی و
اخلاقی قابل توجیه نبوده و به مصلحت ملک و نظام نمی باشد . مراجع : 1-
قانون مجازات عمومی 2- قانون مجازات اسلامی 3- حقوق جزای عمومی ، دکتر
معتمد 4 -علوم جنایی ، دکتر کی نیا 5- حقوق جنایی ، دکتر عبدالحسین علی
آبادی 6- حقوق جزای عمومی ، دکتر باهری

کلمات کلیدی: جرم، سیاسی

نوشته شده توسط آ.چاوشی 89/7/22:: 2:5 عصر     |     () نظر